کتاب خداشناسی قرآنی کودکان
کتاب خداشناسی قرآنی کودکان نوشته غلامرضا حیدری ابهری می باشد. در این کتاب به 40 پرسش کودکان و نوجوانان درباره خدا پاسخ داده شده است. بعضی سوالات بسیار جالب بودند که خودم توش مونده بودم.
در ابتدای کتاب، چند صفحه ای در مورد بایسته های پاسخگویی به پرسش های مذهبی کودکان و نوجوانان گفته شده است. یعنی چه نکاتی رو باید رعایت کنیم وقتی کودکی از ما سوال می پرسد؟ که این موارد هم به نظرم خیلی ضروری است تا پدر و مادرها بدانند.
بایسته های پاسخگویی به پرسش های مذهبی کودکان و نوجوانان
گوش سپردن هشیارانه به پرسش ها:
به سوالات بچه ها گوش بدید. حتی اگر جواب آن ها را نمیدانید. اینکار چند فایده دارد که بیشترین فایده اش در اینه که با افکار بچه یا نوجوان آشنا میشیم. میفهمیم داره در مورد چی فکر میکنه. همچنین وقتی به سوالش گوش میدیم یکم از دغدغه فکری بیرون میاد، هرچند اگر جواب سوالش رو پیدا نکنه.
درک دقیق پرسش:
وقتی کودکی سوالی می پرسد باید سوالش رو خوب درک کنید و بدانید دقیقا بچه چی میخواد بدونه؟ مثالی که کتاب زده اینه که مثلا یکی میپرسه برای آشنایی با قرآن باید چیکار کنیم؟ خب شما اول باید درک کنید منظورش آشنایی با روخوانی قرآن هست یا آشنایی با معانی و تفسیر ها؟ اینکار رو به راحتی با پرسیدن پرسش از بچه میشه فهمید.
پاسخ نمی دانم:
این قسمت خیلی مهمه. گفته اگر جواب سوالی رو نمیدونستید بگین: «نمیدانم». در یک حدیث از امام علی اومده: اگر از شما سوالی پرسیده شد که جوابش را ندانستید، هیچ کدامتان از گفتن «نمیدانم» شرم نکنید.
مسلما همه ما پاسخ همه سوالات رو نمیدانیم. طبق گفته امام صادق : کسی که درباره هر چه از او میپرسند جواب میدهد دیوانه است. با گفتن نمیدانم به کودکان می آموزیم دریای علم بی کران است و هر انسانی، تنها به بخشی از گنج علم و دانش دسترسی دارد. البته باید به کودک بگیم که سوالش رو از یه متخصص بپرسه. نه اینکه کا بی خیالش بشه.
درنگ در پاسخ گویی:
بچه ها به دلیل خجالت کشیدن و … سوالاتشون رو با مکث می پرسند. صبر کنین سوال بچه تموم شه بعد پاسخ بدید.
دوری از رفتارها و پاسخ های اضطراب آلود:
بعضی پدر و مادرها وقتی می بینند فرزندشون در مورد مثلا قدرت خدا سوال میکنه فکر میکنند بچشون داره به راه کج میره و نگران میشن. اصلا نگرانی نداره. این پرسش ها نشانه کمال جویی و خداخواهی فرزند شماست.
پاسخ نگفتن هنگام دل مشغولی:
وقتی سردردید یا کاری دارید و وقت ندارید به سوال بچه پاسخ بدید، بهش بگین بره و یه وقت دیگه بیاد سوالش رو بپرسه. بعدا اگر خودش یادش رفت شما برین و بگین می خواستی چه سوالی بپرسی؟
بازگویی پرسش با زبانی ساده:
وقتی کودکی سوالی می پرسد، سوال رو با زبان ساده ولی درست تکرار کنیم. با اینکار بچه یاد می گیره چطور سوال کنه.
پاسخ گویی بعد از اندیشه و مطالعه:
اگر فکر میکنید بعد از مطالعه بهتر میتونید جواب کودک رو بدید بهش بگین بعدا ازتون بپرسه. بگین میخواین در موردش مطالعه کنین. تا هم بچه یاد بگیره میشه با مطالعه به جواب رسید هم اینکه پاسخ کامل رو دریافت کنه.
پاسخ گویی شجاعانه:
در این قسمت یه نکته مهم رو گفته. گفته مثلا اگر کودکی از پدر و مادر خود سوال کند آیا جن وجود دارد؟ پدر و مادر بنا به دلایلی مثل اینکه نکند بچه بترسد به او پاسخ دروغ می دهند. و یا به دلیلی اینکه نکند اگر به او بگویم وجود دارد، باز سوالهای دیگه مثل اینکه «چهرشون چه شکلین و کجا زندگی میکنند؟» رو بپرسه. اینجا گفته به بچه جواب صادقانه بدید. معمولا بچه ها پس از شنیدن جواب اول قانع می شوند و تا پرسش بعدی آرامش دارند.
اهمیت استفاده از هنر:
در این بخش توضیح داده پاسخ بچه ها رو میشه با داستان گویی یا شعر یا مثال آوردن داد. خود کتاب هم چند نمونه از پاسخ گویی به این روش ها رو گفته.
بیان سابقه پرسش:
به بچه بگین این سوال تو ذهن خیلی های دیگه بوده. وقتی بچه بفهمه این سوال رو خیلی ها پرسیدن آرامش می گیره و فکر نمیکنه این فقط دغدغه ذهنی خودشه.
یادآوری پاسخ های گوناگون:
اگر سوال چندین پاسخ داشت به کودک بگین سوالش جواب های متفاوتی داره. ولی جوابی رو به بچه بدید که با عقل و سنش همخوانی داشته باشه.
ارجاع به منابع معتبر:
یعنی وقتی بچه سوالی می پرسه سعی کنین سوالش رو از روی منابع معتبر پاسخ بدید. اینطوری هم بچه مطمئن میشه جواب شما درست هست. هم یاد میگیره برای یافتن سوالاش به منابع معتبر مراجعه کنه. هم با یه منبع معتبر آشنا میشه.
پاسخ گویی صمیمانه:
وقتی بچه ای ازتون سوالیمی پرسه به طور صمیمانه بهش پاسخ بدید. چند روش مثل آوردن نامش. آوردن نام شهرش و … رو گفته.
پاسخ گویی به پرسش های پنهان:
این قسمت هم جالبه. گفته اگر مثلا بچه پرسید:«چرا خدا دخترها را آفریده است؟» به سوالش دقت کنین. شاید این دختر خانم در خانواده یا اجتماع مورد تبعیض واقع شده و بهش ظلمی شده. اونوقت با پرسیدن این سوال میخواد عقده اش رو خالی کنه. سعی کنید سوالهای پنهانی رو هم کشف کنین.
پاسخ های عاطفی:
به بعضی پرسش ها میشه پاسخ های عاطفی داد. مثلا فرض کنید قرار بوده برای کودک خود اسباب بازی بخرید ولی مغازه ها بسته بوده و نتوانستید اسباب بازی رو بخرین. وقتی به خونه میاین به بچه میگین اسباب بازی نخریدید چون مغازه ها بسته بود شاید بچه درک کنه ولی خب ناراحته. نه از شما از بسته بودن مغازه ها. اینجا میتونین با وعده بیشتر مثلا خرید یک بستنی همراه اسباب بازی یا وعده دیگری مثل اینکه صبح اول اسباب بازی رو میخرم بعد میرم سر کار بچه رو خوشحال کنید.
حال بریم سراغ سوال و جواب هایی که در این کتاب اومده:
1-خدا کیست؟
مثل مدرسه که یک مدیر دارد یا یک باغ که باغبان دارد، خدا هم این جهان را اداره می کند. خدا مدیر این جهان است.
2-خدا چه رنگی است؟
خدا رنگی ندارد. مثل هوا، مثل مهربانی، عقل ، عشق و … که بی رنگ هستند.
چرا می گویند به رنگ خدا درآییم؟ رنگ خدا یعنی رنگ مهربانی خوبی و پاکی. اگر میخواهید به رنگ خدا درآیید به والدین خود کمک کنید، به دیگران خوبی کنید و یا قرآن بخوانید
3-اگر کسی گول خدا یا شیطان را بخورد، خدا او را می بخشد؟
خدا بخشنده است و اگر توبه کنیم ما رو میبخشه.
کتاب به همین جواب بسنده کرده. ولی به نظر باید اینم میگفت که: صد بار اگر توبه شکستی بازآ. البته شاید برای این نگفته که بچه ممکنه هر اشتباهی رو انجام بده و بگه بعدش توبه می کنم. باید کتاب توضیح میداد که نمیشه خدا رو گول زد.
4-از کجا معلوم می شود که جهان فقط یک خدا دارد نه چند خدا؟
این سوال رو کتاب اینطوری جواب داده که اگر یه شهر دو شهردار داشته باشه، این دو شهردار ممکنه با هم اختلاف نظر داشته باشن و نتونن یه شهر رو اداره کنن. اگر می بینی جهان هماهنگی داره پس معلوم میشه یک خدا وجود داره، چون اگه دو خدا بود جهان به مشکل می خورد.
به نظر من یه جای این پاسخ مشکل داره. کجاش رو نمیدونم ولی دنبال یه جواب خوب تر برای این سوال هستم.
5-خدا چقدر بزرگ است؟
خدا از کوه و کره زمین و … بزرگتر است. خدا اینقدر بزرگ است که توانسته این همه ستاره را بیافریند و…
این پاسخ هم به نظرم یه مشکل داره. اونم اینکه به خدا حجم داده. به نظر من وقتی کودک این پاسخ رو بشنوه در ذهنش یه غول بزرگ رو تجسم میکنه. نمیدونم باید چه جوابی به این سوال داده میشد ولی به نظرم این جواب هم درست نیست.
6-آیا فقط خداست که از همه مهربان تر است؟
در پاسخ به این سوال به نعمت های الهی اشاره شده و گفته شده چون خدا این همه نعمت به ما داده پس مهربان تر است.
7-چرا خدا خیلی از دعاهای ما را انجام نمی دهد؟
این سوال خیلی جالبه و فکر کنم تو ذهن هر بچه ای هست. پاسخ خوبی هم داده شده به این سوال.
خود خدا ما را تشویق کرده دعا کنیم. پس اگر نیمخواست دعا های ما را اجابت کند چرا باید همچین چیزی از ما بخواهد؟ اگر همه دعا ها برآورده می شد چه اتفاقی می افتاد. یک کشاورز دعا می کند باران ببارد و یک مسافر دعا می کند باران نبارد. شخصی ممکن است دعا کند بمیرد، ولی خانواده او دعا کنند در سلامت باشد. پس امکان نداشت همه دعاها را برآورده شود. در صورت برآورده کردن همه دعاها، نظم دنیا به هم میریخت.
بچه ها دلشان میخواهد دهها شیرینی بخورند ولی به نفعشان نیست. (یا یک زندانی قاتل دوست دارد آزاد شود که این به نفع بقیه نیست. اینو از خودم گفتم)
بعضی وقتها هم خدا دعایمان را دیرتر برآورده می کند. هر وقت وقتش برسد و دیگر برای ما ضرری نداشته باشد.یا شاید چیز بهتری از آنچه دعا کردیم به ما بدهد.
اما این را هم بدان خدا چه دعایمان را برآورده کند چه نکند، به ما برای دعا کردن پاداش می دهد. پس ما هیچ وقت دست خالی بر نمیگردیم. یا دعایمان اجابت می شود یا پاداش میگیرم.
8-آیا خدا در آسمان است؟
خدا در همه جا است. در قرآن آمده است: به هر طرف رو کنید خدا انجاست.
9-آیا ما میتوانیم خدا را به طور کامل بشناسیم؟
ما انسان ها وقتی هنوز خودمان را به طور کامل نشناختیم چطور می توانیم خدا را بشناسیم؟ انسان ها مدت زمان زیادی است که در مورد کهکشان ها و ستاره ها مطالعه می کنند ولی هنوز نتوانستند آنها را بشناسند. راههای شناخت خدا: قرآن، پیامبران و امامان، تفکر در جهان هستی
10-چرا خدا جن ها را آفرید تا ما را اذیت کنند؟
اینم سوالیه که خیلی وقتها بچه ها در موردش می پرسن. بعضی پدر و مادر ها به این سوال بچه ها جواب میدن که نه جن وجود نداره و همه این حرفها چرند است. ولی جواب درست اینه:
چرا فکر میکنیم جن ها ما را اذیت می کنند؟ من 37 سال دارم ولی هنوز جنی من را اذیت نکرده است. جن ها هم مثل سایر موجودات خدا هستند. در قرآن آمده در زمان حضرت سلیمان جن ها به حضرت سلیمان کمک کردند. از طرف دیگر این همه آدم کشی و ظلم و دزدی و مردم آزاری که اتفاق می افتد کار جن هاست؟ نه کار همین آدم هاست. به نظر من باید از انسان ها بیشتر ترسید تا از جن ها.
11-مگر خدا به نماز ما نیاز دارد که باید نماز بخوانیم؟
اینم سوال خوبیه . من نمیدونستم به این سوال چی پاسخ بدم. جوابش اینه:
اگر معلم به تو میگه درس هات رو بخون، آیا به خوندن تو نیاز داره؟ اگر مادرت بهت میگه در کنار خوردنی های دیگه شیر و سبزی و … بخور دلیلش چیه؟
اگر خدا از ما خواسته نماز بخونیم خواندن نماز به نفع خودمان هست. حضرت محمد نماز را به رودی تشبیه کرده که هر روز 5 بار خودمان را در آن می شوییم. کسی که نماز میخواند کم کم، از کارهای زشت و ناپسند دوری می کند.
12-میگویند خدا از اول بوده این اول یعنی کی؟
اگر بگوییم خدا از اول یعنی چهارشنبه بوده این سوال پیش می آید که خب قبل آن کی بوده؟ اینکه می گویند خدا از اول بوده یعنی خدا از هر موجودی که تصورش را بکنی زودتر بوده است و زمان و تاریخ نیم توان برای آن در نظر گرفت.
13-آیا خدا هم مو و ابرو دارد؟
آیا انگشتر و ماه و ستاره و خورشید مو و ابرو دارند؟ هر چیزی مو و ابرو ندارد. گاهی اوقات خودمان برای خورشید در نقاشی هایمان مو و ابرو می کشیم ولی اینگونه نیست که حتما خورشید مو و ابرو داشته باشد.
خدا مثل و مانند ندارد. خدا به مو و ابرو نیازی ندارد.
14-برای تشکر از خدا باید چیکار کنم؟
اگر دوستت مدادش را به تو قرض دهد از او تشکر می کنی . در پایان کلاس برای تشکر از معلم به او خسته نباشید می گویی. برای تشکر از مادرت در کارهای خانه کمکش می کنی و در روز مادر برای او هدیه ای می گیری.
در مقابل این همه نعمت که خدا به ما داده، ما نمی توانیم فقط با گفتن یک جمله از او تشکر کنیم. برای تشکر از نعمت های خدا، باید نعمت هایش را درست استفاده کنیم. مثلا با زبانمان دروغ نگوییم. با دستمان کسی را نزنیم. مواد غذایی را هدر ندهیم. هر بار که یک کار خوب انجام میدهید یعنی دارید از خدا تشکر می کنید.
15-چرا خدا در میان آفریده هایش، موجودات بی فایده و بی ارزش را هم آفریده است؟
آیا تا به حال به وسایل آشپزخانه دقت کرده ای؟ وسایل زیادی در آشپزخانه است که شاید تو ندانی برای چه به کار می رود. ولی مادرت به خوبی می داند هر چیزی برای چیست. در مورد حیوانات هم ما نمیدانیم هر کدام چه فایده ای دارند ولی مطمئن باش حتما خدا یک فایده در آنها دیده که آنها را آفریده است. در یک روستا مردم چون فکر می کردند روباه حیوان بی فایده است، روباه ها را کشتند. بعد از مدتی خرگوش ها زیاد شدند و محصولات کشاورزی باغداران را می خوردند. مردم روستا فهمیدند اگر روباه ها می بودند، چون خرگوش ها را می خوردند، این اتفاق نمی افتاد.
مگس و زنبور و پشه ها وقتی روی گلها و میوه ها می نشینند گرد گلها به پایشان می چسبد و آنها گرد گل ها یا میوه ها را در طبیعت پخش می کنند و باعث زیاد شدن میوه ها و گیاهان می شوند.
16-آیا خدا هم بالاخره خواهد مرد؟
انسانها به دلیل مریضی می میرند. گلها به دلیل کم آبی پژمرده و خشک می شوند. ولی در مورد خدا چون به مریضی دچار نمی شود و به آب نیاز ندارد پس اتفاقی برایش نمی افتد. پس خدا نمی میرد.
17-چرا خدا ما را آفریده و هدفش از اینکار چه بوده است؟
اگر از تو بپرسند گل نرگس چرا بو میدهد میگویی چون خوشبو هستند و به طور طبیعی بو می دهند. فلسفه آفرینش ما هم همینگونه است. خدا هم چون آفریننده است ما را آفریده است و چون بخشنده است ما را از نعمت های خود بهره مند ساخته و از این کار سودی نمی برد.
خدا فرموده : من جن و انسان را آفریدم تا مرا عبادت کنند.
یعنی خدا ما را آفریده است تا او را عبادت کنیم ولی این نشان نمی دهد که خدا به عبادت ما نیاز دارد. خدا میخواهد تا او را عبادت کنیم و بهشتی شویم.
این سوال رو خودمم نفهمیدم چی به چی شد.کاش یه پاسخ بهتر میدادند.
18-وظیفه ما انسان ها در مقابل خدا چیست؟
وظیفه ما انسان ها بندگی برای خدا است. بندگی فقط این نیست که دعا کنیم و نماز بخوانیم بلکه اگر همه پندهای خدا را گوش دهیم بندگی کرده ایم. مثلا در سوره اعراف گفته شده: بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید. پس اگر ما این کار را انجام دهیم بندگی خدا را کرده ایم و وظیفه خود را عمل کرده ایم.
19-خدا شبیه چیست؟
خدا شبیه چیزی نیست مثل و مانندی ندارد. خدا دیده نمی شود که بگوییم شبیه چیست. در قرآن آمده است خدا مثل و مانندی ندارد. پس بدان خدا شبیه هیچ چیزی که تابه حال دیده ای و در آینده میبینی نیست.
خدا زن است یا مرد؟ چون خدا شبیه چیزی نیست و مثل و مانندی ندارد پس زن یا مرد بودن برای او بی معناست.
20-آیا خدا هم مثل ما می خوابد؟
اول اینکه خدا به خواب نیاز ندارد. دوم اینکه اگر خدا می خوابید، چون مدیریت جهان به دست اوست، نظم جهان به هم میریخت. مورد سوم اینکه خیلی از چیزها نمی خوابند. مثل خورشید که نور می دهد و نیازی به خواب ندارد. یا کره زمین که هر روز به دور خودش می چرخد و خسته نمی شود و نمی خوابد.
21-ما که خدا را نمی بینیم از کجا بدانیم که او وجود دارد؟
اینو فکر کنم همه جوابش رو بدونن. آیا تو اکسیژن، امواج رادیویی و بوی خوش گل را می بینی؟ آنها را نمی بینی ولی مطمئنی وجود دارند. چون آثارشان را در اطرافت می بینی. خدا هم دیده نمی شود ولی آثارش مثل نظم جهان و اینهمه چیز که آفریده است نشان می دهد که او وجود دارد.
22-مگر خدا دست دارد که می گویند: انسان به دست خدا آفریده شده است؟
ما با دست خود کارهای بسیاری انجام میدهیم. وزنه برداران را دیده ای که با دست خود وزنه های سنگین را برمی دارند؟ این یعنی آنها خیلی قدرت دارند. گاهی اوقات کلمه دست معنی قدرت می دهد.
جمله این کار از دست تو بر نمی آید یعنی تو قدرت انجام آن را نداری.
پس اگر می گویند انسان به دست خدا آفریده شده است یعنی انسان به قدرت خدا آفریده شده است.
23-چرا خدا جهنم را آفرید تا آدم ها را در آنجا بسوزاند؟
اول اینکه خدا هر کسی را به جهنم نمی برد. اگر گناهی کردیم و توبه کنیم خدا گناهان ما را می بخشد. بعضی از گناهان هم بدون توبه بخشیده می شوند.
اما بعضی افراد علاوه بر اینکه توبه نمی کنند گناهان بیشتری هم انجام میدهند. مثل یزید که امام حسین را کشت یا صدام که خیلی ها را کشت.
به نظر تو این افراد نباید به جهنم بروند؟
24-آیا خدا هم شیرینی دوست دارد؟
درختان و پرنده ها و خورشید شیرینی دوست ندارند. خدا نیازی به خوراکی و آب و غذا نیاز ندارد. پس یعنی نیازی به شیرینی هم ندارد و شیرینی را دوست ندارد.
25-چگونه میتوان رحمت خداوند را بدست آورد؟
طبق گفته خدا در قرآن: رحمت من همه چیز را فراگرفته است. یعنی قبل از اینکه ما دنبال رحمت خدا باشیم، مشمول رحمت خدا شده ایم. مثلا خدا به زرافه گردن دراز داده تا بتواند از برگهای بالای درختان هم تغذیه کند. پس مشمول رحمت خدا شده.
ولی رحمت مخصوص خدا شامل کسانی می شود که به او ایمان بیاورند و کارهای خوب انجام دهند. رحمت مخصوص خدا یعنی دوستی صمیمانه به او و آرامش قلبی و رسیدن به بهشت
26-آیا میتوان با خدا تلفنی صحبت کرد؟
تلفن برای ما انسان هاست که نمیتوانیم حرفهایمان را به شخصی که از ما دور است بزنیم. خدا به ما نزدیک است و هر وقت بخواهی با او صحبت کنی میتوانی بدون نیاز به تلفن و چیز دیگری با او صحبت کنی. همچنین می توانی حرفهایت را روی کاغذ بنویسی.
27-چرا خدا آدم های ظالم و ستمگر را نابود نمی کند؟
زندگی ما انسان ها دو فصل دارد. یکی زندگی در این دنیا یکی قیامت. ما در این دنیا مورد آزمایش قرار گرفته ایم. اگر کار خوب کنیم به بهشت می رویم و اگر کار بد کنیم به جهنم رفته و مجازات می شویم. پس همه افراد بد روزی مجازات کارشان را می بینند. خدا در این دنیا به ما اختیار داده که بین کار خوب و بد یکی را انتخاب کنیم.
البته گاهی اوقات بعضی افراد ستمگر در همین دنیا هم جزای کارشان را می بینند. میتوانی زندگی نامه افراد ستمگر را بخوانی. مجازات افراد ستمگر در این دنیا به ما درس عبرت می دهد.
اینجا به نظرم یه سوال برای بچه به وجود میاد. اونم اینکه خب آدم بده کار بدش رو میکنه، گناه آدم خوبه چیه که باید کشته بشه و رنج بکشه؟
برای این پاسخ باید به بچه گفت: شخصی که خوبه در صورت مردن میره پیش خدا.جایی که همه باید بریم و جای بدی نیست. پس رنجی نمی کشه. شاید کمی اذیت بشه ولی خدا در مقابل این اذیت ها که شده پاداش هایی بهش میده و توی اون دنیا زندگی بهتری داره.
28-آیا خدا مرا دوست دارد؟
تو چطور می فهمی پدر یا مادرت تو را دوست دارند؟ وقتی برای تو خوراک و پوشاک تهیه می کنند یعنی تو را دوست دارند. در مورد خدا هم همینطور است وقتی برای تو این همه نعمت آفریده یعنی دوستت دارد
29-آیا خدا میتواند سنگی بیافریند که خودش هم نتواند آن را بلند کند؟
. ببین کارها به دوسته تقسیم میشن: کارهای نشدنی و محال، کارهای شدنی و ممکن.
کارهای نشدنی و محال مثل اینکه تو بخوای دو به اضافه دو بشه 16 . خب این یه کار نشدنی هست و کسی نمی تواند این کار را انجام دهد. و نمی توانیم به افرادی که نمی توانند این کار را انجام دهند بگوییم قدرت ندارند و ناتوان هستند.
کارهای شدنی و ممکن مثل اینکه کسی کوه را بلند کند.این کار کار سختی است ولی ممکن است. خدا یک بار کوه را بلند کرد و بالای سر قوم حضرت موسی برد تا آنها را بترساند.
حال اینکه خدا سنگی بیافریند که خودش نتواند آن را بلند کند یک کار نشدنی هست. اگر بخواهد خدا سنگی بسازد که نتواند آن را بلند کند یعنی قدرت خدا محدود است. که اینچنین نیست.
30-آیا خدا تا حالا پیر نشده است؟
انسان ها اول کودک هستند بعد نوجوان و جوان می شوند و بعد پیر. این یعنی اول باید کودک بود و بعد به پیری رسید. خدا از کسی زاییده نشده است پس یعنی کودک نبوده که بخواهد پیر بشود.
از آن طرف افراد با بزرگ شدن و پیر شدن عاقل تر می شوند و اطلاعاتشان کامل تر می شود. ولی خدا که همیشه کامل بوده و ناقص نبوده.
ما به خواب و خوراک نیاز داریم و پیر می شویم ولی خدا به آنها نیاز ندارد و پیر نمی شود.
31-خدا کامل است یعنی چی؟
ما ناقص هستیم یعنی ما نیاز به آب و غذا داریم. ما نیمتوانیم کره زمین را جابه جا کنیم و …
یعنی یک سری کمبود ها داریم ولی خدا این کمبود ها را ندارد و نیاز به چیزی ندارد. پس او کامل است. یعنی هیچ چیز کم ندارد. دانش و قدرتش خیلی خیلی زیاد است.
32-مگر خدا زبان فارسی بلد نیست که ما باید در نماز به زبان عربی با او حرف بزنیم؟
تو میتوانی همین الان به زبان فارسی دعا کنی و با خدا حرف بزنی. حتی در دور تا دور جهان افراد زیادی به زبان ترکی فرانسوی آمریکایی و … با خدا صحبت می کنند. پس خدا همه زبان ها را می فهمد. ولی در نماز به ما گفته به عربی نماز بخوانی آن هم به این دلیل که نشان دهیم مسلمانان متحد هستند. فکر کن در کربلا یا حرم امام رضا هر شخصی با زبان خودش نماز بخواند چقدر زشت می شود؟
پس با خواندن نماز به عربی می توانیم اتحاد خود را نشان دهیم. در ضمن با خواندن نماز به عربی می توانیم عربی را یاد بگیریم. و بتوانیم بهتر از قرآن و صحیفه ها استفاده کنیم.
33-خدا که همه چیز را آفریده چه کسی خود خدا را آفریده است؟
اول اینکه اگر بگوییم خدا را فلان کس آفریده باز این سوال پیش می آید که خب فلان کس را چه کسی آفریده است؟
مورد دوم اینکه فرض کن ساختمانی 5 طبقه باشد و هر طبقه روی آن طبقه دیگر باشد. طبقه پنجم روی طبقه چهارم. طبقه چهارم روی سوم و تا آخر . طبقه اول روی زمین قرار دارد. حال میتوانی بپرسی زمین روی چه چیز قرار دارد؟ زمین تکیه گاه اصلی است و به هیچ چیز تکیه ندارد.
پس خدا اصل همه چیز هست و آفریده نشده. وجود خدا همین طور است.
34-چرا خدا حیوانات بیچاره را طوری آفریده که آنها نتوانند حرف بزنند؟
شاید در نظر ما حیوانات زبان بسته اند ولی آنها هم میتوانند با هم حرف بزنند. حال به شکل های مختلف گاهی با تولید صدا گاهی با پخش بو
35-مگر خدا نمی داند ما چه کارهایی انجام خواهیم داد که ما را در این جهان آزمایش و امتحان می کند؟
اول آنکه درست است خدا از همه چیز آگاه است و میداند ما چه می کنیم. ولی برای اینکه انسان ها بهانه ای نداشته باشند و نگویند اگر ما را آزمایش و امتحان می کردی حتما کارهای خوب انجام میدادیم، ما را آزمایش می کند.
دلیل دیگر برای آزمایش ها قوی کردن ماست. همانطور که یک وزنه بردار با تمرین قوی می شود ما هم برای اینکه در زندگی شخص قوی ای شویم باید با مسائل و مشکلات رو به رو شویم.
36-آیا خدا در زمان انسان های اولیه هم بوده؟ اگر بوده چرا برای راهنمایی شان پیامبری نفرستاده است؟
بله خدا در زمان انسان های اولیه بوده است. اگر نبوده چه کسی همان انسان اولیه را آفریده؟ برای جواب سوال دوم که چرا پیامبری نفرستاده باید بگویم در زمانی که فقط دو نفر روی کره زمین بودند یعنی آدم و حوا. یک نفرشان (آدم) پیامبر بوده. تاریخ انسان با آمدن پیامبر آغاز شده و این گفته که خدا برای انسان های اولیه پیامبر نیاورده صحت ندارد.
37-مگر خدا هم خانه می خواهد که می گوییم مسجد خانه خداست؟
خدا به خانه نیاز ندارد و وقتی می گوییم مسجد خانه خداست یعنی افرادی که در مسجد به عبادت خدا می پردازند بیشتر مورد توجه خدا هستند.
38-اگر بدون خواست خدا هیچ اتفاق نمی افتد و همه دنیا به فرمان اوست، پس ما از خودمان چه اختیاری داریم؟ مثلا اگر خدا بخواهد من در امتحان های آخر سال قبول شوم، قبول می شوم و اگر او نخواهد، قبول نمی شوم. پس در نتیجه، تلاش کردن و تلاش نکردن من فرقی با هم ندارد.
درست است که همه چیز به خواست خداست. خورشید به خواست خدا نور میدهد و زمین به خواست خدا می چرخد. همان خدایی که به خورشید قدرت نور دادن داده و به زمین قدرت چرخیدن به ما قدرت اختیار داده. یعنی ما را طوری آفریده که کارها را مطابق میلمان انجام دهیم.
اگر انسان ها از خودشان اختیار نمی داشتند پس چرا خدا پیامبران را فرستاد تا آنها را راهنمایی کنند؟ چرا کتاب آسمانی فرستاد؟ خدا به ما اختیار داده تا هر کار می خواهیم انجام دهیم. به خواست خدا آدم های پر تلاش موفق می شوند و آدم های تنبل شکست می خورند. پس اگر تو تلاش کنی موفق می شوی و اگر تلاش نکنی شکست می خوری و این ها همه به خواست خداست.
39-مگر خدا در آسمان است که ما به هنگام دعا دستمان را به آسمان بلند می کنیم؟
خدا همه جا هست و تو موقع دعا کردن می توانی دستانت را به هر شکلی که بخواهی نگه داری. ولی دقت کردی موقع اجازه گرفتن از معلم دستت را بالا می آوری؟ یا موقعی که به حرم امام رضا میروی دستت را روی سینه قرار می دهی؟ ما با دستانمان حالت های مختلف را نشان می دهیم.اجازه گرفتن و احترام گذاشتن.
اگر موقع دعا کردن دستهایمان را بالا می گیریم به نشانه نیازمند بودن است. یعنی ما به خدا نیاز داریم. امام حسین (ع) فرموده:«حضرت محمد (ص) موقع دعا کردن دستانش را مثل فقیری که درخواست غذا می کند بالا می آورد.» پس ما هم بر طبق این کار پیامبر موقع دعا کردن دستهایمان را بالا می آوریم.
40-مگر کسی خدا را دیده که می گویند خدا زیباست؟
وقتی کسی شعری برایت میخواند و از آن خوشت می آید می گویی این شعر زیباست. مگر شعر دیدنی است؟ وقتی دل کسی برای فقیری می سوزد و به او کمک می کند می گوییم چه کار زیبایی انجام داده است.
مهربانی زیباست. خدا هم مهربان است. از طرف دیگر خدا خالق همه چیزهای زیبا مثل گل ها و گیاهان است. پس کسی که خالق این زیبایی هاست حتما زیباست. ولی این زیبایی به معنای زیبایی چهره نیست. بلکه از جهت انجام دادن کار نیکو می گوییم زیباست.
چه خلاصه طولانی ای شد. کتاب 140 صفحه است و من تونستم تا این حد خلاصه اش کنم. خیلی زحمت کشیدم. پس حداقل با درج نظرات خودتون منو خوشحال کنین.
دیدگاهتان را بنویسید