به این شرط میتونی یک خانم خونه دار باشی
به این شرط میتونی یک خانم خونه دار باشی
ساده ای ها! چرا برم کار کنم، زحمت بکشم؟ درحالی که، می تونم توی خونه بخورم، بخوابم، همسرم بره از هر روشی که، دلش میخواد؛ پول بیاره.
خرج خورد و خوراکم رو بده، من توی خونه میشینم، می خورم؛ حالا چهار تا ظرف هم، میشورم.
برای چی باید، خودم رو به زحمت بندازم، برم سرکار؟ یا یک شغل، داشته باشم؟
خونه دار بودن، مشکلی نداره؛ به شرطی که به همسرت، از لحاظ مالی، وابسته نباشی. برای هرخرید کوچیک و بزرگ، نیاز نباشه که، ازش اجازه بگیری. یا همسرت زور بگه، ناسزا بگه، بهت احترام نگذاره، بد اخلاق باشه؛ ولی شما بگی، من مجبورم تحملش کنم. چرا؟ چون نمی تونم، خرج خورد و خوراکم رو، خودم تأمین کنم. باید ناسزا گفتنش رو، تحمل کنم؛ تا خرج خوراک و پوشاکم رو، بده.
بعضی ها هستن، ممکنه بهشون ارثی رسیده باشه، سرمایه ای داشته باشن و با اون سرمایه، برای خودشون، یک خونه بخرن؛ اون رو اجاره بدن و از لحاظ مالی، به همسر، وابسته نباشن. خب اشکال نداره، انتخاب می کنند، میگن من دوست دارم؛ خونه دار باشم؛ یک منبع درآمد دارم. خونه دار بودن، مشکلی نداره؛ به شرط این که، یک_دو حرفه رو، یکی_دو هنر رو، بلد باشی.
که اگر به هر دلیلی، مجبور بشی بری سرکار، مجبور بشی که، کسب و کاری راه بندازی، تا بتونی درآمدی داشته باشی؛ اون موقع، یک چیزی، یک توانایی ای، در چنته داشته باشی. نه اینکه تازه، مجبور بشی از(ب) بسم الـلّۀ شروع کنی. بری یک کار رو، یاد بگیری و بعد استارت بزنی.
بعد خب کاری که، تازه شروع بشه، درآمد کمی داره و اون موقع شما، باید تبلیغات کنی، هزینه کنی؛ تا تازه اون کسب و کار، جون بگیره و بتونه بهت، یک پولی بده.
اگر یکی_دو حرفه رو، بلد باشی؛ به راحتی میتونی، هر زمان مجبور شدی، کسب وکار خودت رو، راه بندازی و همون اول هم، درآمد داشته باشی. مثلاً چه دلایلی، ممکنه ما رو مبجور کنه، که یهویی یک کسب و کار، راه بندازیم؟
فرض کن، همسرت خیانت کنه و شما مجبور بشی، که ازش جدا بشی و بخوای خودت رو، تأمین مالی کنی؛ مجبوری سرکار بری.
یا همسرتون، خدایی نکرده بیمار بشه، یا از دنیا بره و اونموقع شما مجبور بشید، خرج خانواده رو، تأمین کنید.
یا یک وقتایی، مشکلات اقتصادی فشار میاره و شما میتونی، کمک دست همسرت بشی.
خونه دار بودن، مشکلی نداره؛ به شرط این که، مدیریت مالی رو، بلد باشی. بلد باشی که، چجوری پس انداز کنی، سرمایه گذاری کنی.
اکثر خانم های پنجاه_شصت ساله، بعد از فوت همسرشون، فقیر میشن. چرا؟ چون نمیدونن، چجوری باید پول رو، خرج کنند. از مدیریت مالی، چیزی نمیدونن؛ پولی که میاد رو، نمیدونن باید کجا، هزینه کنند! بعضیا، میسپارن دست بچه هاشون و خودشون میرن خونه فرزندانشون، زندگی میکنن.
ولی اگر مدیریت مالی رو، بلد باشی؛ سرمایه گذاری رو، بلدباشی؛ میتونی روی پای خودت، وایسی. خونه دار بودن، مشکلی نداره؛ به شرط این که، به دنبال یادگیری باشی. اگر به دنبال یادگیری باشی، میتونی بچه هات رو، بهتر راهنمایی کنی. براشون، یک والد آگاه بشی! اگر نه، این اطلاعات شما، به مرور زمان قدیمی میشه؛ بی استفاده میشه…
اگر دنبال یادگیری نباشی ولی همسرت، دنبال یادگیری باشه، به فکر رشد خودش باشه؛ تناسبی که میون شما و همسرتون هست، بهم میخوره. همسرتون میشه، یک انسان تحصیل کرده و با شخصیت ولی شما میشید یک انسانی که، کم کم سوادش قدیمی شده و الان دیگه میشه گفت، بی سواده و ممکنه همسرت، از اینکه شما رو، به دوست های باسواد خودش، معرفی کنه؛ خجالت بکشه! اگر این چهار مورد رو داری، اگر از لحاظ مالی، به همسرت وابسته نیستی؛ یکی دوتا هنر بلدی و اگر زمانش بشه، بتونی یک کسب و کاری رو، برای خودت راه بندازی؛ اگر مدیریت مالی بلدی و اگر، به دنبال یادگیری هستی؛ اشکالی نداره که، خونه داری رو، انتخاب کنی!
پسورد فایل : ندارد گزارش خرابی لینک
دیدگاهتان را بنویسید