چرا باید آموزش ببینیم؟
هی میگی آموزش ببین، آموزش ببین، این آموزش به چه کارمون میاد؟
بابا ما وقتش رو نداریم، کارهای مهم تری داریم، اگر من فلان مدت زمان بگذارم، میتونم فلان مبلغ پول به دست بیارم؛
چرا باید زمانم رو بگذارم، آموزش ببینم؟
دوتا دوچرخه رو تصور کنید، که یکی چرخ هاش مربعی باشه و این دوچرخه سوار زور بزنه، تلاش کنه، تا بتونه اون دوچرخه رو حرکت بده. سرشو انداخته پایین، روی همون دوچرخه ی خودش، تمرکز کرده و تلاش خیلی شدیدی میکنه، تا بتونه اون دوچرخه رو، راه ببره؛ بتونه به هدفش برسه.
کسی نیست بهش بگه: آقا سرت رو بیار بالا، ببین اون نفر دیگه، دوچرخه اش چرخ هاش دایره ای هست، چقدر راحت داره حرکت میکنه، چقدر زودتر به هدفش میرسه!
برو ازش یادبگیر، ببین چطوری اون چرخ ها رو ساخته؟ اگر ما اصول یک کاری رو بلد نباشیم و بخوایم همون چیزی که، تا حالا یاد گرفتیم رو، ادامه بدیم؛ تلاش زیادی باید انجام بدیم ولی نتیجه کمی می بینیم، دیرتر به هدفمون میرسیم.
مثال می زنم: خیاطی که خیاطیش چندان خوب نیست، قبلاً خوب بوده ها، مد روز بوده ولی الان مد روز عوض شده، مدل های قدیمی رو می دوزه.
خب این خیاط به مرور زمان، مشتری هاش کم میشه. یا خیاطی که خوب می دوزه ولی مشتری مداری رو بلد نیست، بازاریابی و تبلیغات رو بلد نیست، یک عالمه جنس، روی دستش مونده و نمیره یاد بگیره، چیکار کنم که بتونم، این ها رو بفروشم؟
یا حتماً دیدید اشخاصی که، پول زیادی به دست میارن ولی آخر ماه، هیچی براشون نمیمونه. میگن: من نمیدونم این پول ها رو، چیکار کردم!!
در عوض یک نفر دیگه، که پول به نسبت کمتری، به دست میاره ولی به یک شیوه زیرکانه، سرمایه گذاری میکنه، با یک روش اصولی خرجشون میکنه و تونسته با همون درآمد کم، صاحب خونه بشه، ماشین بخره…
باید یاد بگیریم، حسابداری کسب و کارمون رو، انجام بدیم. حسابداری خونمون رو، زندگیمون رو، انجام بدیم. باید یاد بگیریم پس انداز کنیم، سرمایه گذاری کنیم.
شاید بگید: آقا من استعدادش رو ندارم، یاد نمیگیرم؛ هرچی تلاش میکنم، یک حرفه ای رو یاد بگیرم ولی نمیتونم.
احیاناً فراموش که نکردی، چطوری راه رفتن رو، یاد گرفتیم؟ دو قدم می رفتیم، تالاپی می خوردیم زمین.
اگر اون موقع، ما به خودمون می گفتیم نه! من استعداد راه رفتن رو ندارم، آیا الان راه رو می شدیم؟
اگر اون موقع زمین می خوردیم، دردمون میومد، می گفتیم: نه من طاقت این درد هارو ندارم، نمیتونم راه برم، آیا الان راه رو میشدی؟
یا همین آشپزی و خیاطی و یا حتی نوشتن رو، چطوری یاد گرفتیم؟ اگر کلاس اول، با چند بار اشتباه نوشتن، می گفتیم: نه، من اصلاً نوشتن رو یاد نمیگیرم،
اگر پدر و مادرمون تشویقمون، یا تنبیهمون نمی کردن تا ادامه بدیم، آیا یاد می گرفتیم بنویسیم؟
اگر کاری رو شروع میکنی، که آموزش ببینی ولی شکست میخوری، نباید نا امید بشی، باید تمرین کنی. هیچ کس با اولین تلاش، نمیتونه موفق بشه. شکست رو باید بپذیریم، جزء مراحل یادگیریه.
بعضی ها میگن: آقا ما پول نداریم، که هزینه آموزش بدیم. توی اینترنت، تا دلت بخواد آموزش های رایگان هست؛ از اون ها استفاده کن.
بعد از اون هم شده، یک سری هزینه ها رو کم کن ولی در عوضش، آموزش ببین! چون آینده ی تو، به این آموزش هایی که میبینی، بستگی داره. حتی شده، هزینه های ضروری رو حذف کن ولی این آموزش رو، ببین.
بعضی ها میگن: ما کلی چیز بلدیم ولی به کارمون نمیاد. هیچ وقت معلوم نیست، که این دانسته هاتون،کی به کارتون میاد؟
اگر الان مورد خاصی هست، میدونی لازم داری و باید یاد بگیری، خب برو یاد بگیر. اگر نمیدونی که، چی باید یاد بگیری؛ بیکار نمون. یک چیز رو انتخاب کن، برو همون رو یاد بگیر.
این دانسته هات، مطمعن باش یک روزی، یک جایی، به کارت میاد.
آموزش دیدن، شانس موفقیتتون رو، زیاد میکنه؛ شانس، به تلاش شما ربط داره. فکرکن، الان یکی بیاد بگه: من میخوام یک نفر، محصولی برای من آماده کنه، بدوزه و فلان مبلغ پول بهش بدم.
آیا بلدی این کار رو، انجام بدی؟ یا الان یکی بیاد بگه: من میخوام یک نفر، برام یک غذای خیلی خوشمزه بپزه، شام مهمون دارم و فلان مبلغ بهش میدم. آیا بلدی این غذاها رو بپزی؟
دانش، داشتن شانس موفقیت شما رو، زیاد میکنه. حالا میگی: آقا من یک سری چیزها بلدم، درمورد شغل خودم و همین ها کافیه دیگه…
من که مشتری مداری و فلان و فلان و فلان رو بلدم. ببین، دنیا در حال تغییره! اگر تغییرنکنی، یاد نگیری تغییرکنی، عقب میمونی.
همون خیاطی که گفتم، باید یاد بگیره، مد روز بدوزه. اگر شما یاد نگیرید، از وسایل تکنولوژِی استفاده کنید، از اینستا و سایت و فلان و فلان استفاده کنید، کم کم عقب می مونید و ورشکست میشید.
کتاب«چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد» رو پیشنهاد میکنم که، حتماً،حتماً بخونید. توی این زمینه،خیلی میتونه کمکتون کنه.
موفق و پیروز باشید
پسورد فایل : ندارد گزارش خرابی لینک
دیدگاهتان را بنویسید